سلام بچه ها از صبح معدم درد گرفته از حرص
بخدا تا میتونم احترامشون میذارم.هر چی میگن میگم چشم تا حالا یکبارم جوابشونو ندادم اما چند وقته حسابی بهم بی احترامی میکنن نمونش تایپیک قبلی
کیو میگی گلم
انقدرم اعتماد بنفس ندارم جوابشونو بدم.همش یاد بی احترامیاشون میفتم اعصابم بدتر میشه تو رو خدا بگید چی کنم.یکی راهنماییم کنه.کسی مشکل منو داشته که حل کرده
ببین منم همه کارای خونه مادرشوهرمو خودم انجام میدم همه شو ها
چه میشه کرد دیگه😕
فک کردم مث بعضیا تاپیک سرکاری خونواده شوهر زدی بعد درباره معده دردت پرسیدی 😅😅
عزیزم کاملن درکت میکنم منم مث شما بودم اصن جواب نمیدادم هر چی دوس داشتن بهم میگفتن
دیگه زدم سیم اخر مث خودشون شدم چرا اونا هر چی دوس دارن بگن من نگم و ساکت باشم ک ی وقتی بهشون برنخورا خب بخورا چطور اونا منو ناراحت میکنن
دیگهدالان حوابشونو با احترام میدم یکمم جدیت میزنم تنگش دیگه الان جرات ندارن چیزی بگنم میدونن جوابشونو میدم
دوبار جواب بدی دیکه روت باز میشه تازه خوشت میاد اینطوری حرص نمسخوری میدونی جوابشونو دادی .ی بار سعس کن جواب بدی بعدش برات راحت میشه جواب دادن
خب نرو.اینقدر برات مهم شدن که از ترس متلک وکنایه هاشون میری خونشون که یه وقت چیزی نگن. خب نرو اگه هم چیزی گفتن یه گوشتو در کن یه گوشتو دروازه. من تک عروسم تو یه ساختمون هستیم.ولی تا حالا خونشون‌کار نکردم با دعوت میرم در حد سفره جمع کردن‌کمکشون میکنم ظرفارو هم مادرشوهرم دوست نداره بشورم خودش میشوره میگه اونجوری راحت تره. البته اونام بیان خونم دست به هیچی نمیزنن.با دعوت هم میان.
دوران سختی داری؟هر چی میگن نگو چشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 روز پیش
1 روز پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
