شوهرم برا یه کاری دیروز رفته تهران و امروز شب برمیگرده الان داشتیم باهم حرف میزدیم با خنده و شوخی و کاملا صمیمی.دخترم به شدت سرما خورده و الان از دکتر اوردمش گفت از دیروز خونه مامانتی عصری هم ببر مامان من ببینه و اونجا بمون بیام از اونجا بردارمت منم گفتم حالا چرا اونجا یهو گفت نکنه اونم برا مادر من زیادی میبینی منم به خداوندی خدا با لحن شوخی گفتم آره برگشت یهو گفت گوه میخوری بیشرف و گوشی رو قطع کرد😐
الان به نظرتون اس بدم که خودت شب میای میبری زیارتش کنن یا سکوت کنم و هیچی نگم عصر برم خونه مادرشوهر
ممنون میشم کمکم کنین دوستان