اعتراف میکنم وقتی ۲۳ سال داشتم یه خواستگاری داشتم که بدجور دل داده بهم 😥 ولی من میخواستم بشناسمش
بعد چند جلسه گفتم نه ...خیلی داغون شد مامانش میگفت تو اتاق در رو قفل کرده و هر بار یه واسطی می فرستاد
اون واقعا عاشقم بود بعد سال بعدش من عقد کردم و ازدواج
و نزدیک جداییم دوباره واسطه فرستاده بود که پسرم فقط فلانی رو دوست داره😥 و میخوادش که گفتن فلانی شوهر کرده ....دیگه پیگیر نشد ....گاهی میگم نکنه دل اون شکسته
اما من بی دلیل ردش نکردم😥 هر جا هستی منو ببخش ...
اما من تو این سن فهمیدم که باید با مردی ازدواج کرد که عاشقمون باشه و پیگیر ....من با کسی ازدواج کردم که خودمم دوست داشتم این وصلت حتما بشه اما اشتباه بود ....
شما اعتراف دارین ؟نظری دارین؟