🌺گفت خانوم نریم کربلا... خدا تازه به ما بچه داده....میوفته هاا
🌺زمان شاه بود... با اون وضع اتوبوسها و راه ها.....
گفت نه....
💕به عشقم آقا میریم کربلا....
هرچی میخواد بشه بشه...
رفتن کربلا خانوم حالش بد شد... بردنش بیمارستان گفتم بچه مرده.....
🌺شوهرش گفت خانوم بهت گفتم نیایم کربلا.. بفرماااا.😔
❤️خانوم گفت بذار منو کنار ضریح میخوام خلوت کنم....
کنار قبر آقا درست میشه!😢
🌺میگفت حاج خانوم اومد شروع کرد گریه کردن... کنار ضریح خوابش برد...
گفت حضرت زهرا رو دیدم که اومد یه بچه گذاشت تو بغلم...
بردیمش دکتر.، دکتر گفت این بچه مرده ی صبحی نیس!
این بچه برگشته!!😍
اومدیم و بچه بدنیا اومد و دیدیم چقد خوشگله...
چشاش چقد خوشگله....
اسمشو چی بذاریم؟
شد محمد ابراهیم همت،
اونوقت مامانش میگه لحظه ای که گذاشتمش تو قبر،
گفتم خانوم یه امانت دادی، سر جدا مثل پسرت تحویل دادم،!😭
برای شادی روح شهدا صلوات🌺