بچه ها راهنمایاتونو خوندم و یه سری گفتین مث خودشون پرو باش یه سری گفتین اصلا بهشون اهمیت نده و ب خودت و زندگیت برس
اما شما جای من باشین چکار میکنید خواهر شوهرمو دعوتشون میکنم خونمون تازه ۹:۳۰شب میان، بهترین غذا و دسر و کیک و ژله میزارم جلوشون و با چای و قهوه پذیرایی میکنم بعد بچشون مدام میاد تو اشپز خونه هی میگه اون چارپایه تو انباری تو بیار میخوام دستامو بشورم (پسر بچه ۵ ساله یه زبونی داره خودش تنهایی با حرفاش اعصاب ادمو بهم میریزه)بعد اگ براش نیاری مامانش یه چشم بدی بهم میندازه و خودش میره از انباری چهار پایه رو میاره تمام اشپزخونه رو خیس میکنه چند بار جلوشون شروع کردم ب طی زدن ک متوجه بشه بچش همه جارو خیس کرده اما ب روی خودش نیارود ،بازم همین کارو میکنه چارپایه رو قایم کنم سراغشو ازم میگیره برو بیار ،مبلام کرم رنگه پفک میده دست بچش بچشم از این مبل رو اون مبل اخر میبینی مبلا نارنجی شده ،تازه همش بچه کوچیک گیر میده خوراکی میخوام و شروع میکنه ب گشتن یخچال و کابینتا خیلی حرص میخورم ولی ب روی خودم نمیارم،تازه خواهر شوهرم اصلا خونم میاد حتی یه استکان نمیشوره خیلی بدم میادازین حرکتش(چون خونه خودش میرم یه طوری رفتار میکنه ک باید بشوری اگ نشورمم بد نگاه میکنه ادم موذب میشه)حالا تازه اصل مطلبمم بگم براتون اصلا مارو دعوت نمیکنن وقتی هم نریم یه مدت خونشون زنگ میزنن ب شوهرم ک چرا قطع ارتباط میکنی شما نیاز ب زنگ ندارین باید خودتون بیاین خونمون بعدم یه روز ک میریم خونشون ساعت ۷ میریم یا ۸ میگه شام که خوردین 😳(یعنی من اینهمه برا اینا میز چیدم و تحویل گرفتم این یبارم نمیخواد ب ما شام بده)اما اگه شام نخوردین غذای دیشبد گرم کنم بخورین (واقعا مگه ما چکار کردیم انقدر اینا با ما بدن )تازه تو کل مهمونی بچش داره از سر و دوش من بالا میره)بعد یه چایی هم ک میاره موندست اصلا طعم چایی مونده رو حس میکنم خیلی دوسدارم بهش بگم چرا یه چایی تازه دم نمیکنی اما خب فهمیدم خیلی خیلی خسیسن ،مارو بدون شام روانه خونه خودمون میکنن .لطفا راهنمایی کنین چون من کلا ۶ ماهه عروسشون شدم اما باهام اصلا مث یه تازه عروس رفتار نمیکنن خیلی حسودن بنظرتون چکار کنم لطفا راهنمایی
