اقامون تو خواب همینجوریاس یعنی اوضاع یجورایی حادِ
ولی من خیلی میخندم همش
کارای عجیب غریب میکنه
یهو نصف شب پاشد یقه زیرپوششو گرفت جرش داد
یا چند شب پیشا از خواب پاشد رفت تو اشپزخونه ی بشقاب اورد گذاشت کنارش خوابید فرداش میگف خواب دیدم دخترمون داره غذا میخوره همش داره میریزه رو زمین رفتم براش بشقاب اوردم
یا حرفم میزنه تو خواب پامیشه میشینه با هام حرف میزنه
خدایی کرکر خندس