2726
عنوان

فکر میکنم بیماری روانی دارم !!!

| مشاهده متن کامل بحث + 966 بازدید | 72 پست
میشه بدونم چند سالته منم مشکلات تورو دارم یکم ضعیف تر ولی قهر کردم بهتر شد باز

متاسفانه 17سالمه 13سالگی عروس شدم 15سالگی بچه دار شدم چهار ساله با یه مادر شوهر روانی سر و کله میزنم فکر میکنم شوهرمم مثل مامانش مریضه

ای نسیم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کسی نیست ؟؟؟؟؟؟😳

میدونی باید مثل خودش شی من قبلا خیلی اروم بودم فقط گریه میکردم الان یه حرف بزنه دهتا میشنوه تا مثل خودش نشی چیزی عوض نمیشه

هَرچِه پیش آیَد ، خوش آیَد ماکِهــــ خَندان میرَویم📎
2728
متاسفانه 17سالمه 13سالگی عروس شدم 15سالگی بچه دار شدم چهار ساله با یه مادر شوهر روانی سر و کله میزنم ...

اوف منم یه سال بزرگترم فکر میکنن بچه ایم هرچی بگن باید بگیم چشم

هَرچِه پیش آیَد ، خوش آیَد ماکِهــــ خَندان میرَویم📎
[QUOTE=174341862]چرا خب تحمل می‌کنی؟[/QUتو محل زندگی من از طلاق حمایت نمیکنن اصلا نمیتونم دخترم و ول ...


اینجوری که نابود میشی عزیزم شوهرت مشکل داره آدم شکاک مریضه

دو فردا دیگه دخترت هم بزرگ شد اونم درگیر شکاکی پدرش میشه

کاش خودشو درمان کنه

[QUOTE=174341862]چرا خب تحمل می‌کنی؟[/QUتو محل زندگی من از طلاق حمایت نمیکنن اصلا نمیتونم دخترم و ول ...

به طلاق فکر نکن اما ازشم نترس فوقش مهریتو میبخشی دخترتو میگیری منم همینم متاسفانه پشتم ندارم چند بارم تا پای طلاق رفتم و برگشتم تا درست شد 

هَرچِه پیش آیَد ، خوش آیَد ماکِهــــ خَندان میرَویم📎
درست میگی از نظر اونا ما عروسکیم هر جور دوست دارن با ما رفتار میکنن

متاسفانه همینه منم یه دختر دارم به خاطر اون میجنگم تا یه مامان قوی داشته باشه منم با مادرشوهرمم ولی کاری باهام نداره خداروشکر

هَرچِه پیش آیَد ، خوش آیَد ماکِهــــ خَندان میرَویم📎

[QUOTE=174342427]اینجوری که نابود میشی عزیزم شوهرت مشکل داره آدم شکاک مریضه دو فردا دیگه دخترت هم بزرگ شد اونم درگیر ...[/QUمن ت خونه پدریم هیچی کم نداشتم از نظر مالی 

ولی از نظر احساسی کم داشتم محبت کم داشتم بخاطر فاصله سنی پدرو مادرم هر روز خونمون دعوا بود بخاطر همین به اولین خاستگار جواب بعله دادم که از اون خونه فرار کنم پدرم به سختی رضایت داد شوهرم اون روزا خیلی پاپیچ بود ولی بعد ازدواج فهمیدم فقط دوست داشتن کافی نیست 

ای نسیم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز