با شوهری که نمیذاره تحصیلات کنی درس بخونی کار کنی حتی کلاس های مختلف نذاره بری اصلا نذاره وارد اجتماع بشی و بگه که به خونه و بچه و من برس پیشرفت ما پیشرفت توعه.... عوضش مسافرت میبرمت برو بازار با بچه... چه باید کرد؟؟!
من روحیه بشدت مستقلی دارم
بدم میاد از این محدودیتا از این فکر قرن قجری از این خودخواهیش از این دوست نداشتنش و فداکردن من برای خودش😔
خودشم ادامه تحصیل میده کار میکنه با دوستاش بیرون میره حتی سیگارم میکشه... و بازم بداخلاقه
خیلی سخته ببرش پیش مشاور
باید سختی بکشی هیچ جور درست شدنی نیست مثل من بدبخت
بشخصه تحمل همچین زندگی رو ندارم
شوهر من حتی نمیزاره دماغمو عمل کنم
انقد من محدودم و اختیار ندارم
قبل ازدواج باید باهاش در این مورد صحبت میکردی الان درست شدنش واقعا سخته
قبل ازدواج در این رابطه صحبت نکرده بودید؟
باید رفیق بشی.
بگیریش تومشتت.
باید زد کشتــــش
نزار بت زور بگه
منم همسرم اینجوریه
ولی من کاره خودمو میکنم
حتی قبل ازدواج ازش تعهد گرفتم که بزاره برم سرکار
مرد سنتی
این شوهر،شوهر نمیشه
مگه دوره ی قاجاره
زن باید آزاد باشه
قبل ازدواج باید به این چیزا فکر میکردی.
ولی الان جفتتون برید پیش روان شناس
مدارا....چاره ای هم نیست متاسفانه🤕
چرا ازدواج کردی باهاش. من نمیگم طلاق بگیر اما اگه روحیه خودت اینجوریه کم کم افسردگی شدید میگیری و زندگیت خدایی نکرده از بین میره باهاش صحبت کن از چیزای کوچیک شروع کن مثلا بری سوپری خرید کم کم اجازه بگیر. تازه ازد کردی
