زایمان کرده هیشگی خبر نداش
واسش نوشتم سلام خوبی چخبر کی میری بیمارستان ابجی
گفت بیمارستانم ساعت ۹ صب زایمان کردم
بعد گفتم میشه ببینمش
گف باشه ولی ب کسی نشون ندیا
عکسشو داد بعد حذو کرد😟
دومین زایمانشه
مامان سادم اونو بیشتر از من دوسدارع
تا الان داشتم گریه میکردم
ازش میپرسیدی خب چرا پاگ کردی
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
واااا واسه چی گریه کردی اونوقت؟
خاله هام یخورده یجورین
گف تو ازدواج کنی باهات رفتامد میکنم
انقد مامان من سادست و بهشون محبت کرده حد نداره
انقد دوسش داره حد نداره
شاید میترسه چشم بخوره
مد جدیده عزیزم
ترسیده چشم بخوره لابد
سعي كنيد دركش كنيد از لخاظ روحي زايمان سخته به دل نگيرين چه اهميتي داره عكس رو پاك كنه
كلا ديدن بچه ي ايشون چه تاثيري تو زندگيه شما داره كه گريه ميكنيد به خاطرش
شاید میترسه بچش چشم بخوره
اما کار درستی نبود چون فقط واسه تو فرستاده
بهش نزدیکی؟؟؟؟؟؟
دقیقاااا مث مامانه من
وقتی بچه بودم خیلی دختر خالمو دوستداشت همش مقایسه مبکردو بمن چیز میگف اصن ادم حسابم نمیکرد
اصن میمرد واسش /:
حالا بهتر شده برو بدیاشو بگو جلو مامانت 😐😂
نکنه اون بچه ی مامانته !؟😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
