ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
دامادمون دست مالیم میکرد به مامانم گفتم هیچ برخوردی باهاش نکرد حالم از سادگی مامانم بهم میخوره خالم از اون دوماد چندشش بدتر بهم میخوره
حرفی که چند سال هست توی دلم اینه که جلوی شخص مهم مملکت بایستم بگم ایران رو به لجن کشوندین. روی قاجار رو سفید کردین.
ولی نتونستم بگم
شنونده تمام حرفای من خداست..... جز اون ب هیچکس از راز دلم نمیگم..... اینجا هم نمیگم و نخواهم گفت...... همان تافته ی جدا بافته باشم بهتره......
خدایا معجزه ازت میخام برای رسیدن ب عشقم
لطفابرام دعا کنید
همین الان که اینو مینویسم دارم گریه میکنم :))
چون هم مقایشم میکنن و تحقیر:)
تمام دوستامو ازم جدا کردن:))
چیزی که دلم نیست .چیزی آزارم نمیده اگه بده انتقام مو میگیرم یا ب زبون میارم.که قلبم سبک باشه
نمیتونم بگم به هیچچچچ کس
با یکی از یه جای خیلی دور از خودم دوست مجازی بودم چون دیگه دید به هم نمیرسیم با دختری که مامانش انتخاب کرده بود نامزد کرد گفت بعد از ازدواج با هم قایمکی حرف بزنیم من گفتم وجدانم اجازه نمیده اون هم گفت اما من تو رو دوست دارم اگه نزدیکم بودی با تو ازدواج میکردم گفتم تو دیگه نامزد داری به فکر من نباش با این که ته دلم یه چیز دیگه بود خدا رو شکر دیگه به من پیام نداد از اون به بعد با این که خیلی دلتنگش بودم و دلم میخواست فقط یه بار دیگه باهاش حرف بزنم و از اون دختره هم بدم میومد خیلی حسودی میکردم بهش اما الان خیلی خوشحالم و حس بهتری دارم که گول شیطون رو نخوردیم که زندگی همجنسم رو خراب بکنم و اون هم حتما فراموشم کرده بعد از این همه وقت امیدوارم که زندگی خوبی داشته باشن تا ابد☺(لطفا قضاوت و فحاشی نکنین دیگه با هم در ارتباط نیستیم اصلا فقط گفتم که سبک بشم و بگم که چه احساس خوبی داره که از الوده شدن به گناه نجات پیدا بکنی و نفرین کسی رو برای خودت نخری)
دوس دارم برگردم به ۱۵سالگیم و دوباره شروع کنم ۹۰درصد کارایی که کردم و دیگه انجام نمیدم در این حد پشیمونم
از داد زدن و گیر دادن به بچه ها خسته شدم. ..کاش درکم میکردن. ..دلم میخواست تنهایی میرفتم زیارت امام رضا یا امام حسین واسه یه هفته آروم میشدم برمیگشتم
اعتماد بنفس حرف زدن تو جمع رو ندارم😕😞
