بچه ها شوهرم و ۴شهریور امسال تو سانحه اتیش سوزی محل کارش از دست دادم زندگیم پنج ماهه تیره و تاریک شده یه پسر ۱۸ماهه دارم تک و تنها و بی کس شدم شوهرم تمام زندگیم بود رفیقم بود خواهرم بود پدرم بود برادرم بود با رفتنش همه چیزم و یهویی از دست دادم قرصای اعصاب و ارامبخش میخورم ک بتونم چند ساعت بخوابم اگه پسرم نبود قطعا زنده نبودم دلم سوخته دارم عذاب میکشم تو این دنیای فانی تک و تنها شدم 😞پدر و مادر و خواهر برادر دارم ولی حتی یک درصد هیچ کدومشون جای عشق زندگیم و نمیتونن حتی برا ساعتیم پر کنن دلم فقط عشقم و میخاد مگه گناه من چی بود که این سرنوشتم بشه شوهرم اینقد مرد پاک و نحیبی بود اینقد خوش قلب و مهربون بود که نمیدونم خدا چطور دلش اومد اونو ببره🖤🖤💔💔واسه ارامش روح عزیزم دعا کنید😞💔🖤🖤
متاسفم😞 ان شاءالله روحش در ارامش باشه
خدا رحمتش کنه صبر داشته باش
خدابیامرزدش‌وبهتون صبربده
عزیزم خدا صبرت بده ...
خدا گل پسرتو حفظ کنه برات
روحش شاد 😞😞
عزیزم قوی باش الان یه پسر ناز هم داری میدو نی چقدر خوشحاله که مادر قوی مثل تو داره ، بعضی از اتفاقا خیلی سخت و سنگین ولی آدم باید ادامه بده اول بخاطر خودت و بعد هم بخاطر پسرت از خدا کمک بخوا ذکر بگو قرآن و نماز بخون خدا حتما هواتو داره عزیزم ، اینم حتما حکمتی داخلش بوده با اینکه قابل درک نیست خدا بهت صبر بده گلم
خدا رحمتشون کنه عزیزم😰
دلم گرفت
خدا رحمتش کنه عزیزم.
نمیخوام شعار بدم ولی یکی از نزدیکان من تو تصادف شوهرش و دخترش رو باهم از دست داد اوایل مث مرده متحرک بود ولی الان رفته دانشگاه داره ادامه تحصیل میده.
با این کنار اومد که خدا داده و خودشم گرفته
به پسرت نگاه کن آون ی مادر افسرده با اعصاب ضعیف نمیخواد
دلت عشق میخواد عاشق خدا باش و پسرت
ان شالله خدا بهت صبر بده داغ بدیه،مطمئن باش شوهرت نمیخواد زندگیت رو نابود کنی و همیشه حواسش بهت هست و نگاهت میکنه،وقتی میگین مرد پاک و نجیبی بود اطمینان داشته باش که جاش اون دنیا خوبه و این مثل یک امتحان هست برای شما.
هیچ وقت کسی نمیتونه داغی که کشیدی رو درک کنه اما قوی باش و پسرتون رو جوری بزرگ کن که همیشه یاد و خاطره ی پدرش رو داشته باشه و توی مسیر درست راه پاک پدرش رو ادامه بده.مطمین باش که شوهرت از اون دنیا نگاهت مبکنه و توی سختی ها بهت کمک میکنه
خدادلت رو آروم کنه به حق این وقت عزیز
دارم با اشک تایپ میکنم نمیدونی ما چه رابطه ی عاشقانه ایی داشتیم زبانزد دوست و اشنا و فامیل بودیم با عشق ازدولج کردیم تمامه امیدم پسرمه امیدوارم مادر خوبی براش باشم دلم میگیره که تو یکسال و نمیمی پدرش و از دست داد شوهرم عاشق پسرمون بود جونش ب جونش بند بود وقتیدمیبینم یه بچه باباش چجوری با عشق بغلش میکنه جیگرم برا پسرم میسوزه😞
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
