شوهر خالمون مرد مراسمی هم نداشت فقط بردن دفنش کردن خاله هم پسرش زندانه دخترشم کوچیکه مامانم گفت خاله گناه داره میگه شوهرم غریب مرد! تصمیم گرفتیم براش مراسم هفت بگیریم با حضور فامیل (اینم بگم تو روستاشون از اول کرونا حتی یه نفر سابقه مرگ با کرونا نداشتن سفیده، سفید! ) منو داداش زنداداشمم راه افتادیم بریم روستامون!! برا مراسم بگیریم! سر راه مادر شوهرم گفت خرما هم بگیرید اگه شد! وظع مالی مادر شوهرم یا خالش زیاد رو به راه نیس ولی اینقدر غرور غزت دارن دستشونو جلو ما دراز نمیکنن!خیلی کم میریم برا شام یا نهار خونشون ولی همونم که میریم شده اشکنه درس کنه اجازه نمیده برا خونش خرید کنیم! داداشم گاهی براشون پول میزاره زیر فرش که اونم بعدش مادرم کلی غر میزنه! برا همون برادرم گاهی که چیزی میگیره یا من از دل جون میگیریم!