2726
عنوان

دیدار دوباره ....

1576 بازدید | 69 پست

امروز صبح برای اثبات بی گناه بودنم، با رویا قرار گذاشتم که باهم بریم پرینت خطمو بگیریم .ایران خانم اومد خونمون با دیدن من هاج و واج مونده بود. _ خانم چی به سرت اومده؟؟؟ 

لبخند مصنوعی همیشگیمو تحولیش دادم و گفتم _چیزی نیست 

لبشو گزید و خیره نگام کرد. بازم لبخند زدمو گفتم خیلی داغون شده صورتم؟؟ 

خندید از همون خندهایی که از صدتا گریه بدتره.... شیرخشک پسرمو آماده کردم و سپردم دستش... عزیزم مواظبش باش اقا مصطفی دیشب نیومدن ممکنه برای ظهر بیان لطفا ناهار بزار ...براش خوراکی چیدم روی میز و صبحانه گذاشتم و گفتم از همون ناهار خوشمزه هات درست کن واسمون دلم لک زده فسنجونای معرکه ی شما رو  بخورم  ... خندید، همیشه وقتی ازش تعریف میکردم ذوق میکرد انگار که تاحالا کسی حسن رفتاری ازش ندیده جز من !یا شایدم کسی قدر دانش نبوده. بگذریم....بوسیدمش بوی مادرمو میداد بازم سفارش کردم که مواظب پسرم باش، نیام ببینم چیزی نخوردیا خواهشن هرچی خواستی بخور من خوشحال میشم...تشکر کردو زیر لب با لهجه ی قشنگ ترکیش چیزی گفت. نگاش کردم گفت دارم دعات میکنم 🌹 چقدر به دعا نیاز داشتم..... 

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!

رسیدم نزدیک خونه رویا، زنگ زدم که زود آماده بشه بیاد دم در... با چندتا بوق از در اومد بیرون..._ چته دختر ارووووم تررر... خندیدم _عجله دارم میخوام قبل مصطفی خونه باشم. 

نگاهی به اطرافش کرد و با مکث سوار شد. _چیه چته؟؟

خندید و با دستپاچگی گفت _هیچی .

_بچه هات خوبن؟همسرت؟ اوکیه؟

_آره بابا انقد نپرس.

آینه رو گرفتم سمتش گفتم :_خودتو ببین عین میت شدی !

چیزی نگفت ماشینو روشن کردم خواستم راه بیفتم که پرشیای مشکی جلوم ترمز کرد ... از ماشین پیاده شد. ضربان قلبم به شماره افتاد. خدای من .... رویا آهسته گفت نگار خواهشن آروم باش .... من اما طوفانی در دلم به پا شد...

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

رویا از ماشین پیاده شد. محمد خیره نگاهم کرد ومن هم خیره به چشماش نمیدونستم این شوکو چجوری هضم کنم . سوار ماشینم شد.خواست حرف بزنه که با صدایی که خودمم به زور میشنیدم گفتم برو پایین....خیره نگام کرد و گفت _چی به روزت اومده؟؟نگارم صورتت....

حرفی نزدم ادامه داد_اون بی همه چیز اینجوریت کرده ؟میدونم چه بلایی سرش بیارم... 

دستامو مشت کردم که قوی باشم که صدام نلرزه که استرسم مشخص نشه، بلند گفتم _درست حرف بزن ، تو باعثشی من هر بلایی سرم میاد مقصرش تویی..تو نابودم کردی تو گذشته وآیندمو تباه کردی .... وسط حرفم پرید و

 گفت_ بقرآن میخوام جبران کنم، نگارم هیچکس واسم مثل تو نمیشه. من دوستت دارم من نمیتونم فراموشت کنم .دارم میمیرم از دوریت. حتی به خونمون دستم نزدم همونجوری سر جاشه بیا از این مرتیکه جداشو بریم خونمون دوباره مثل قبل....  

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!
رویا از ماشین پیاده شد. محمد خیره نگاهم کرد ومن هم خیره به چشماش نمیدونستم این شوکو چجوری هضم کنم . ...

ای وای از دست محمد دیونه شده نگار تو دو راهی خیلی سختی گیر کردی کاش با ی مشاور حرف میزدی

دختری از تبار لر😍

آروم گفتم_چرا نمیفهمی اون دوران تموم شده،! نگار ساده لوح عاشق مرده! من مادرم مادر یه بچه، من شوهرمو دوست دارم. 

حرصش گرفت:_اونم دوستت داره؟؟ اونم مث من دوستت داره؟؟؟

خنده تلخی تحویلش داذم:_ دوست داشتن!!! تو اصلا دوسم داشتی؟؟؟؟از چی حرف میزنی؟؟! مصطفی خیلی مرده تو این مدت اولین باره دست روم بلند کرده اونم باعث و بانیش تو بودی.... 

مسخره ام کرد و گفت:_چجور دوست داشتنیه که این حال و روزته؟!

سعی کردم تو چشماش نگاه نکنم تا دستم رو نشه.

_من حالم خوبه خیلیییییی خوبم چون دیگه چیزی واسه پنهون کردن ندارم من مصطفی رو بدست میارم من دوسش دارم .... 

حرفمو باور نکرد.... _ سیاسوخته هنوز مثل سابق لجبازی . 

چندثانیه سکوت کردو بعدش گفت چرا تو چشمام نگاه نمیکنی و نمیگی که مصطفی رو دوست داری؟

تنها کسی که ذهنمو میخوند و دستم جلوش همیشه رو بود محمد بود من نمیدونم چجوری متوجه تمام افکار و احساسم میشه حتی اگه به زبون نیارم

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!

دستامو مشت کردم ته ته ته دلم از خدا کمک خواستم بهم نیرو بده که جلوش وایسم حداقل یه بار تو زندگیم جلوی محمد وایسم.... 

بلند داد زدم ،جوری که رویا ترسید و نزدیک ماشین شد ..‌‌

مننننن ازتوووو متنفررررم ، عاااااشق زندگیمم و نمیزارم آدمای هرزه ای مث تو بیان و خرابش کنن خواست دستشو بلند کنه بزنه تو صورتم که نمیدونم چی شد زدم تو گوشش.... من ! من محمدو زده بودم و نمیدونم چی شد که بلند گفتم ازت متنفرم عوضی گمشو .... رویا در ماشینو باز کردو از محمد خواست پیاده بشه تا همه نریختن تو کوچه.... محمد مبهوت رفتار من، پیاده شد.‌‌‌.‌‌ انگشتشو به نشانه ی تهدید سمتم گرفتم بلند گفت نشونت میدم نگار خانم...‌ 


گاز ماشینو گرفتمو ازش دور شدیم 

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!

حالام اومدم خونه دستام هنوزم میلرزه باورم نمیشه که اینکارو کردم.... 

قلبم تیر میکشه. نمیخواستم بزنم تو صورتش... ولی مجبور بودم بخاطر زندگی خودم، بخاطر مصطفی و پسرم ، بخاطر شیما 😢

رویا میگف دیشب از دهنش در رفته تو دعوا به محمد گفته نگار نمیخوادت و برای اثبات خودش  صبح زود میاد میریم پرینت خطشو میگیریم . اونم گفته میام میبینمش، رویا ترسیده گفته نیا اونم گفته حالا میبینی میام یا نه

پرینتخطمو گرفتیم و من منتظرم مصطفی بیاد... 

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!

@__banooo__      

@argang      

@ایلییییی      

@نارلین    

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!

[QUOTE=174020733]حالام اومدم خونه دستام هنوزم میلرزه باورم نمیشه که اینکارو کردم....  قلبم تیر میکشه. نمیخواستم ...[/QUOTعزیز دلم خیلی نارحتم واست دارم واسه اروم شدن دلت صلوات میفرستم انشالله ک خدا ی راه درست و پر از ارامش نشونت بده

دختری از تبار لر😍
[QUOTE=174020733]حالام اومدم خونه دستام هنوزم میلرزه باورم نمیشه که اینکارو کردم....  قلبم تیر ...

ممنون عزیزم 😢

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!
جانم نگار جان.خوندم ماجرا رو ولی نمیدونم باید چی بگم!

خودمم تو شوکم 

چشم آهویی🌹❄❄خوب می‌دانم تحمل کردن من ساده نیست این که پایم مانده‌ای، عاشق نوازی می‌کنی .🌹🌹من تا پایان عمرم به این می‌اندیشم؛"زنی که عشق را می‌پذیرد، تا چه اندازه بی دفاع می‌گردد!!!
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز