جاریم از زبون من حرف کشیده

نمیدونم دیپه.گفتم من تجربه ای تواین زمینه ندارم.ولی اگه جای خواهرشوهر 

بودم اگه عذرخواهی میکرد یکم ازناراحتیم کم میشد والبته به شرطی که تکرارنکنه

اول اینکه میخوای زایمان کنی به ارامش احتیاج داری. دعوا درست نکن. اگه دعوت نکنی ثابت کردی که حرف زدی. طبیعی رفتار کن. همه رو دعوت کن با نهایت خوشرویی. مراسمتو راه بنداز ولییییییی من بعد عبرت بگیر به  هیچ عنوان درد و دل نکن. مثل یه غریبه سلام و خداحافظ حتی باهاشون تنها نشو. با زنان خانواده شوهر مثل مرد غریبه و نامحرم باید دوری کنی و تنها نمونی....... عبرت. نزدیک زایمان ارامش. 

منم ندارم اما دیدم از این خواهر شوهرا که بعدا انتظار دارن عروس بره عذرخواهی کنه

نه نگو به روی خودت نیاراگرم حرفی شد بزن زیرش بگواینارو خودش گفته پیش دستی کرده یه وقت من بهتون نگم 

خب دیگه به قول اون کاربر نباید با کسی درد و دل کنی یا مثلا کمی پول از بابام قرض گرفتیم بهش گفته بودم که به کسی نگه چون ما سریع هم برگردوندیم به بابام لج کرد رفت به همه همون مقدار رو هم نگفت کلا گفت خرج خونه منو بابام میده به دامادامون بعد لج چرا کرد یه هفته با شوهرش قهر بود خونه ما مونده بود یهو آشتی کرد رفت لج کرد گفت خونت بودم بمن احترام نذاشتی😖😖😖

ببین من کامل نخوندم.ولی تو باید جوری وانمود کنی ک اونو دروغگو نشون بدی.اگه بری حرفای اونو بهشون بزنی ک میگن نشستن دیگه غیبته مارو گذاشتن و فلانی(یعنی تو)اهل غیبتو بدگوییه.تو ثابت کن اهلش نیستی تا اونا بفهمن ایراد از اونه.واگذارش کن ب خدا.اما واقعیتش من جات بودم همه رو تلفنی دعوت میکردم.اما اونو ب مادرشوهرم میگفتم بی زحمت شما بهش بگین دوست داشت بیاد

ن ب جاریت زن بزن بگو اگه من تورو سرجات نشوندم ادم نیسم دورو حالا به همه میگم توام چی گفتی 

اره خو هرکسی باتوجه به اطرافیانش باید تصمیم بگیره.حالامن خواهرم اینطور نیس باهاش حرف بزنم اینظطور نیس مثلا تهدیدکنه و...

ولی من بیشتربامامانم دردودل میکنم ودوستای صمیمی دوران مدرسه ودانشگام

ولی به اوناهم باز باید یه چیزایی رونگفت که سرکوفت نززننت..دوست خوب وبدم داریم...من بادوستام حرف میزنم مشورت میگیرم.اوناهم همینطور مثلا مشورتی چیزی ودردودلی

درمورد جاریم بگم.یکی ازفامیلا با دوجاریش عین خواهربودن..فکرکن بچه یکیشون به اون یکی میگفت مامان

خیلی خیلی خیلی خیلییییییییییییییی صمیمی سال های سال عین خواهر

گذشت وگذشت تابچه ها بزرگ شدن وحالادقیق نمیدونم سریه موضوعی دعواشون شد والان قهرن

نه نباید این کارو کنه ممکنه جاریش بزارن کف دست شوهرش و شوهرش باهاش دعوا کنه

خاله های منم همینجور اومون خاستگاری من گفتم ن الان عین غریبن عقد منم نیومدن  عروسیمم ب زور اومدن  توقع داشتن من خودمو بدبخت کنم  خدارو شکر عقلم رسید