حالم خیلی بده
با نامزدم امروز خوب بودیم الان که داشتیم حرف میزدیم یهو نمیدونم چش شد یهو شروع کرد بهونه گرفتن که زیاد آرایش میکنی(فقط خط چشم و رژ میزنم)
بعد گفت نمیدونم من همش کار میکنم جون میکنم که تو فکر ترمیم رژ باشی و دارم میبینم درسم نمیخونی( بخدا قاطی کرده من درس میخونم فقط)
بعدم گیر داده به گذشته ها که تو نزاشتی فلان کار و ...
منم گریم گرفت میگه چرا گریه میکنی بزار بخوابم
الان از شدت گریه به سکسکه افتادم