اول از همه بگم که خانوادم همه سر جنگ دارن باهم خواهرم داره طلاق میگیره بابام سیگاری شده
دیگه خجالت میکشم کتمو بپوشم چون همه ی چرمش کنده شده ولی بابم نمیگه بیا بریم برات بخرم
اینا به کنار انقد الکی بهم گیر میدن مثلا همه توخونه خودشون راحتن ولی من باید بلوز و دامن بپوشم وگرنه مامانم سخت باهام دعوام میکنه
تا میگم جلو باز بپوشم مامانم میگه خوب خودتو ل خ ت کن راحت تره
تا حالا به بارم به دوستام بیرون نرفتم چون اجازه نمیدن
از الان تهدید میکنن نمیزاریم بری دانشگاه
اخلاق پدرم خیلی خوب بود ولی امسال انقد اخلاقش بد شده که یه ماه اصلا باهاش حرف نمیزنم
مامانم خیلی دلسوز ولی واقعا دیگه خستم کرده من از کلاس هفتم روسری سرم میکنم
بخدا دیگه نمیکشم اندازه یه انسان 90 ساله از زندگی خستم
اینم بگم 17 سالمه 😔😔😔😔😔
انقد به زندگی بقیه حسودیم میشه
گاهی میگم خودمو بکشم راحت شم