اصلا خاطرات خوبی تدارم
ترم یک دو خییلی بد بود سه چهار تا از هم اتاقی هام ک هم کلاسیم هم بودن خییییلی بچه بودن یکیشون هر کی تختشو مرتب نمیکرد اسم مینوشت میداد سرپرست😑😑😑😑🤦♀️🤦♀️🤦♀️
یا مثلا میگفتن بیاید امشب شام از بیرون بگیزیم بعد پنج دقیقه بعد پشیمون میشدن شاید بگم بیست بار اینجوری شد و یک بار هن نمیخریدن😑
یه دختره بود خییلی بد دهن خییلی هم کم عقل بود ب همه بد و بیراه میگفتو.....
حالم بهم میخوره از خوابگاه منم تک و تنها بودم خییلی تنها حتی ی دوست نداشتم .....
ترم بعد با بدبختی اتاقم و عوص کردم ک اونم خاطرات بدی برام بودو....😪😪😪😪
خدایا شورت ک مجازی شد شکرت