2726
بعضی از بچه ها ترم اول چادری بودن یکسره نماز  ترم آخر میومدن از خاطرات خونه دوست پسراشون تعریف ...

آره 

یکی از اقوام ما بود

موقع عروسی یکی از آشنا ها اومده بود شهرمون

وقتی اومد اصلا همه هنگ بودن 

محجبه و اینا بود و مسلما رقص هم بلد نبود 

توی عروسی که نسبت خیلی دوری هم داشت 

همه مدل رقصی رفت ،تا آخرش هم وسط بود 

اصلا یه وضعی😑🤦🏻‍♀️

😍الحمدالله کما هُوَ اهلُه 😍👩🏻‍⚕️

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

هفته ایی یه دونه کتری رو اجاق گاز جا میموند ذوب میشد 

 هر شب از طبقه اول بچها سوت و دست و کل میکشیدن بعد طبقه دومی تا طبقه اخر میرسید مدیر خوابگاه روانی شده بود 

شب های داربی و فوتبال انقدر شلوغ میکردیم چه حالی میداد جام جهانی تو خ ابگاه دیدن 

 بچها برای پسرها شورت و سوتین پرت میکردن پسرها هم با موتور رور خابگاه میچرخیدن پلیس میومد متفرقشون میکرد 

2728

يادمه يه روز سر ظهر كلاسمون تشكيل نشد با بچه ها در حال برگشت به خوابگاه بوديم اصلا هم حوصله خوابگاه رو نداشتيم از جلوي در يه خونه رد شديم ديديم از پاركينگ خونه صداي بزن و برقص مياد ما هم دلو زديم به دريا رفتيم ٥ نفر بوديم رفتيم تو 

جلوي در خانمي كه بعدا فهميديم مادر عروس بوده بهمون خوش آمد گفت و ازمون پرسيد شما دوستاي (اسم عروس ) هستين ؟؟ ما هم از خدا خواسته گفتيم اره 😂😂😂😂😂

عروس كه وارد شد سر ميز ما مادرش گفت عزيزم دوستات اومدن اونم با تعجب نگاه ميكرد بهمون و داشت فكر ميكرد ما كدوم دوستاش هستيم 

خلاصه تا اخر مجلس نشستيم (جشن عقد بود ) و تازه يكي از بچه ها با همون مانتو و شلوار دانشگاه رفت رقصيد و شاباش هم داد 

يادش بخير خيلي خوش گذشت 😂😂😂😂

وزن شروع 
آره  یکی از اقوام ما بود موقع عروسی یکی از آشنا ها اومده بود شهرمون وقتی اومد اصلا همه هنگ ب ...

عزیزم محجبه بودن ربطی به رقص نداره 

من محجبه ام ولی رقصم خیلی خوبه

آره  یکی از اقوام ما بود موقع عروسی یکی از آشنا ها اومده بود شهرمون وقتی اومد اصلا همه هنگ ب ...


ولی من بدم میاد از اینا که یه دفعه زمین تا اسمون فرق میکنن... اصلا نمیگم همه محجبه باشنا فقط میگم ادم باید جنبه داشته باشه 

البته منظورم رقص نیستا من خودم چادریم رقصم خیلی خوبه کلی گفتم

چمیدونم والا میگن محیط جالبی نیست اه  بخدا دو روز دبیرستان رفته بودیم مسافرت انقدرررر خوش گذشت ...

خوب باید رو مغزشون کار کنی انقدر بگی تا قبول کنند

منم بابام سخت گیر بود بهش گفتم اگه نزاری برم ترک تحصیل میکنم

ابروت پیش فامیل میره تهدید کردم😐😄😄

خوب باید رو مغزشون کار کنی انقدر بگی تا قبول کنند منم بابام سخت گیر بود بهش گفتم اگه نزاری برم ترک ...

بخدا هر راهیو رفتم نشد که نشد اخه دانشگاه شهری که زندگی میکنم، میرم 

میگن تو همبن خونه هستی دیگه کجا میخوای بری؟ ولی خوابگاه یه چیز دیگسسسس😭😭😭

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730