کلن خیلی بزنم ب تخته کم دعوا میکیریم ..ولی امروز شهرمون برف بود منم بلند شدم صبح فک میکنم چی درست کنم ناهار دور هم هستیم ..کلی ب خدا زحمت کشیدم دوتام بچه کوچیک دارم..زنگ زدم موقع ناهار بهش گفتم چرا نمیای ناهار گفت گوشت گرفتیم خارج شهر یه خونه کوچیک داریم میریم هواخوری گفت اونجاییم با دوتا از فامیلا کباب میخوریم نمیایم منم عصبانی شدم پشت گوشی گفتم حداقل بهم میگفتی و اینا و الانم رفته تو اخم
خدایی شما بودین ناراحت نمیشدین
میشدم
محلش نده
باید حتما بهتون اطلاع میداد
خدایی من بودم پشما‌شو دونه دونه میکندم😐👌
حق داری
اصلا معنی نداره مرد بعد از ازدواج مجردی بره هزینه کنه😂
حالا مهمون بشه اشکال نداره😉
خیلی دلم گرفت ..گفتم منم از این ب بعد مثل خودت رفتار میکنم .. بمن میگه منم همچین تصمیمی داشتم اخه چ رویی داره
اومد جوری باهاش تا میکردم که دیگه جرئت این کار را رو نکنه
من نمیام...شوهرم گفته گوش شنوا واسه شنیدن این حرفا نداشته باش
😁😁😁😁😁
ولی خدایی شوهرت اشتباه کرده...حق با توعه
قبلش بهش زنگ میزدی که زیاد خودت زحمت ندی
با فامیلا؟یعنی کیا؟بستگی داره کی باشه
مثلا با جوونا بودن زیاد کش نمیدادم و میگفتم شام بخره سرراهش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
