بچه ها ما تو یه شهر دیگ زندگی میکنیم من عقدم بعد مادر شوهرم اینا یه جا دیگ خونه دارن چن واحد ۶ ۷ ساعت تا اینجا فاصله دارن قصد دارن کلا برن اونجا دیگ زندگی کنن به ماهم میگن بیاییم اونجا چون خونه خالی باز دارن ولی اینجوری از مامانم خیلی دور میشم فک نکنمم مامانم راضی بشه برم اونجا برای زندگی شوهرم ک از خداشه بره اونجا چیکار کنم الان موندم تو دو راهیی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این که از مادرتون دور میشید مشکلی نیست منم دورم خیلی دور
اما خیلیم به مادرشوهر نزدیک نشید
توی یک ساختمان یا یک کوچه
بیسوادان قرن 21کسانی نیستند که نمیتوانند بخوانند و بنویسند بلکه کسانی هستند که نمیتوانند اموخته های کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند کتاب میخوانمچرا که زندگی مرا بسنده نیست