سلام
دیشب خواب دیدم شوهرم با خواهرم دارن عروسی میکنن وچقدرررر هردو خوشحال بودند از طرفی مامان بابامم داشت از خوشی بال درمیاوردن و یجوری میخواستن منو قانع کنن .شوهرم چنان تالاری براش گرفته بود که نگو همونجا گفتم پدرسگ واسه من چرا همچین عروسی نگرفتی .خیلی بغض و کینه داشتم تو خواب بیدار شدم احساس میکردم قلبم داره به قفسه سینم فشار میاره که بیاد بیرون .خیییلی بد با صدایه گریه خودم بیدار شدم .توروخدا اگه کسی تعبیر خواب بلده بهم بگه .برا شوهرم با گریه زاری تعریف کردم کفاصط چنان لبخند ملیحی میزد عوضی