2726

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

من کلا کلا قطع کردم وشوهرمم به این کارای خاله زنگ بازی کارنداره انقد که بهم بدی کردن

میگن دعای نی نی سایتیا زود میگیره😔 تورو این روزای عزیز برام دعا کنید یا صلوات بفرستید🙏خیلی محتاج دعام تو بد وضعیتیم دیگه نمیکشم.😔شاید خدا بلاخره بحرف یکدومتون کرد😔💔
2728
من کلا کلا قطع کردم وشوهرمم به این کارای خاله زنگ بازی کارنداره انقد که بهم بدی کردن

منم خداروشکر اصلا رفت امد نداریم...حتی شوهرمم نمیره چون واقعا خواهرش و مادرش زندگیمونو ب کاممون تلخ کرده بودن الان جرات نمیکنن بیان...تازه چن ماهه اومدم طبقه بالا مادرم زندگی‌میکنم خیلی زندگیمون بهتره و ارامش داریم.

من متنفرم چون هرچی کوتاه اومدم و احترام گذاشتم سواستفاده کردن و هر لطفی بهشون میکردم وظیفه من میدونستن الان سه چهار ساله ک ندیدمشون و رفت و آمد ندارم الهی شکر آرامشی دارم که حدو حساب نداره البته شوهرم میبینه اونارو ولی من نه کاری باهاشون ندارم دیگه اونا حتی یکبار هم بمن زنگ نزدن و احوالپرسی کنن همیشه باید همه چی از جانب من می‌بود منم کلا گذاشتمشون کنارو خلااااص




[QUOTE=173713989]فعلا عقدم ۳ماه ی بار میرم... بعدنم برم همین رونده... ن زنگ میزنم ن پیام ...ن ک عاشق چشمو ابرومن .. من زنداداشمونورو چشممون میزاریم مامانم لباس زیرشم میشوره اینقدم بهش چیز میگیم میگه من بخاطر‌پسرم ک ارامش داشته باشه هرکاری میکنم اونوقت من مادزشوهرم اینقد حسود بی خودیه 

[QUOTE=173713989]فعلا عقدم ۳ماه ی بار میرم... بعدنم برم همین رونده... ن زنگ میزنم ن پیام ...ن ک عاشق ...

همیشه همینجوری بوده متاسفانه...

اینام ب من کاری ندارن خداوکیلی ولی جور دیگ حرصمو درمیارن😬

منم هیچوقت ب همسرم هیییچی نمیگم خودم براشون جبران میکنم بلکه اروم شم

من همسرم خیلی به حرفمه...هرچی بگم گوش میده  هرموقع میخاستن اذیتم کنن دوبرابر نشون شوهرم دادم ک ...

😏چقدر بدجنسی

اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بی‌حال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق 

بابا معلومه خيلي فتنه و عقده اي هستي هنوز به بلوغ فكري نرسيدي.

طرف بچه ٢٢سالشو نميتونه بهش بگه اينجا نشستي برو اونور بعد تو يه مرد اين سني رو سيلي ميزني چه قدر پررويي تو فتنه حالا طلبكارم هست خيلي گستاخي

آمين شود هر آنچه ميپنداري🕊Everyting will be Ok
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز