پدرو مادر همسرم و خودم تو یه محله زندگی میکنند ما تهرانیم ویک ساعت باهاشون فاصله داریم همسرم خیلی اون محله رو دوست داره هر وقت برای مهمونی میایم به دو روز موندن راضی نمیشه وموقع برگشت چونه میزنه که بیشتر بمونیم منم نمیتونم بالاخره هر زنی بعد ازدواج خونه خودش راحته خیلی سر این موضوع اذیتم میکنه همیشه موقع برگشت مثل بچه ها ادا در میاره چند ساله دارم این اخلاقشو تحمل میکنم اینسری باز گفت ۵ روز بیشتر بمونیم که منم اعصابم خورد شد دعوا کردیم الان ۴ روزه خونه پدرم هستم نه زنگی نه پیامی دنبالمم نمیاد