من خودم اولین بار با خواهر شوهرم رفتم بازار تو راه پام سر خورد افتادم قیافه ام دیدنی شده بود اصن یه وضعی😂
سوتی دیگه ام خونه مادرشوهرم کلی رودربایسی داشتم سر توالت رفتن آخه همه روبه روی در سرویس نشسته بودن داشتن تخمه میشکستن و من و شوهرمو زیر نظر داشتن منم با کلی دودلی اومدم برم که همین که در اتاق رو باز کردم برم همزمان برادر شوهرم در سرویس رو باز کرد منم خجالت زده خواستم برگردم شوهرم نذاشت برادر شوهرم بره بدتر آبرم رفت 😅