گذشته ام بارنج وسختی گذشت ___دوست دارم واس اینده ام تلاش کنم شاغل بشم ومحل زندگیمو عوض کنم تابتونم یه ذره ارامش توزندگیم تجربه کنم
اما...نمیشه ..پشت گوش میندازم..ناراحتم چرا اینقدر بی اراده ام ..انگار انگیزمو ازدست دادم
به گذشته نباید فکر کرد فقط باید درسهایی که ازش گرفتی رو فراموش نکنی
سعی میکنم نوبت دومم مثل نوبت اولم نشه
منکه از گذشته م و حالم یه روز خوش ندارم.ولی خیلی درسمم عالیه
گاهی نمیشود که نمیشود
هر چقدر بیشتر به ذهنت فشار و استرس وارد کنی عمل گراییت کمتر میشه، چون عمل کردنت مساوی میشه با یک ترس دائمی از این که مبادا به هدفم نرسم، مبادا تهش هیچی نشه، مبادا عرضشو نداشته باشم و غیره
در کنار عزم جزم برای ساختن اینده باید تو ذهنت ارامش کافی برای شروع کار باشه. در حقیقت چیزی که پشت گوش می اندازی استرس و فشار پیشرفته که هی باعث میشه تو شروع کار تعلل کنی
تو انتخاب دوستام اشتباه کردم خوب درس نخحوندم لیسانس با معدل پایین گرفتم ازشدو نتونستم تموم کنم ادمای اشتباهی و وارد زندگیم میکردم عزت نفس و اعتماد به نفسم پایین بود خودمو کوچیک میکردم
الان 33 سالمه 10 سال سابقه کار دارم کارمندم دخترم 4 سالشه شوهرمم ادم خوبیه الام واسه خودم ارزش قایلم خودمو خیلی دوست دارم زندگیم برام ارزشمنده دوباره کنکور ارشد شرکت کردم خدا بخواد میخوام مدیریت بازرگانی قبول شم به جبران قبل مدرکمو بگیرم و دیگه خیلی دنبال ادما نمیرم
منم از گذشته دلم میگیره اما هیچ وقت دیر نیست میشه جبران کرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
