رفته بودیم خونه یکی از خاله هام شهرستان اون موقع که مو خروسی و فشن مد بود😑😑
منم موهام اون مدلی بود حالا فکر کنین موها صاف هم نبود فرفری بود🤨🤨😐😐
یک عالمه هم سیبیل داشتم و ابروهامم پر بود چون ۱۵ سالم بود
صورتمم جوش جوشی😐😐
خاله ام گیر داد توام بیا بریم یه سر تا برگردیم
منم پاشدم کرم زدم به صورتم شدم عینه روح رو سیبیلامم سیاه بود و ماسیده بود
با یه رژ صورتی و یه مداد چشم مشکی
احساس خفن بودنم میکردم😐😐😐که دارم کلاس میزارم میرم عروسی😁
رفتیم نشستیم تو خونه رو زمین رو هم رو هم
یهو دیدم یه چیزی پرت شد تو سرم
میوه و شیرینی بود تو مشمبا فریزر پرت میکردن رو مهمونا😑😶
شامشونم ابگوشت بود که ریخته بودن رو برنج یه چیزی تو مایه های چلو گوشت مثلا😬🤤
دامادم نبود کلا تو مجلس فقط عروس بود انگار داماد رو جدا عروسی گرفته بودن...
شمام تعریف کنین اگه دارین...