پسری که از بچگی عاشقشم من خیلی حرفای بدی بهش زدم
وقتی ۱۵_۱۶ سالم بود خواستگاری کرد کلی حرف بد زدم گفتم با چه اعتماد بنفسی اومدی خواستگاری من
تو هیچی نداری خانوادت هیچی ندارن
چند سال بعد بازم خواستگاری و منم گفتم یدونه باسواد تو خانوادتون نیست و کلی حرفای بد زدم
بعد از چند سال تک تک حرفام یادشه وقتی باهام حرف میزنه کینه رو حس میکنم خودش میگه خیلی کینه ایه خیلی زیاد
با حالت عصبی بهم گفت به روح پدرم قسم اگه تو نبودی انتقام تک تک اون حرفارو میگرفتم ولی چه کنم نمیتونم
هم دوسم داره هم کینه داره ازم
چیکار کنم ببخشه؟
یه جشن کوچیک و کادو و معذرت خواهی خوبه؟
اخه من تا حالا تو کافه جشن نگرفتم چطوریه دو نفری میشه؟