هیچی نداشت و الانم هیچی نداره
ده سال پیش بود یه ماشین داشت ماهی یک تومان قسط الان بعد ده سال یه خانه یه ماشین ده میلیون ماهی قسط😁😁 یعنی از ازل تا به ابد قسط
یه خونه اجاره ای ۵۰ متری تو اذری😅با یه شغل ثابت. الان ماشین داریم خونمونم بزرگتر کردیم
هیچی.الانم هیچی..
هر چی خریدیم به اسم منه....
يه واحد اپارتمان و يه ماشين طلام داشت از خودش يه سرويس و چنتا انگشتر و گردني اينا بجز طلايي بود كه بهم داد
منم يه سرويس طلاو النگو و گردني و انگشتر هر كدومش ٥-٦تا بجز سرويس كه يكي بود داشتم
من در حال حاضر هيچ طلايي ندارم و يه پرايد داريم و خونمون ماشينمون كوچيكتر شده حتي و يه مغازه و سه دنگ از يه مغازه ديگه همينارو من خبر دارم خيلي نمياد بگه چي داريم چي نداريم منم نميپرسم چون نميگه و در حال حاضر كامل داريم از پس اندازمون ميخوريم
اومدم بگم شوهرم به نسبت اطرافيانم وضع مالي خوبي داره البته وضع خودمونم خوبه قيافشم خوبه قدشم خوبه اما اصل كاريو نداره شما مجردا خواهرانه بهتون ميگم ميشه كلي چيزي خريد بعد ازدواج با عشق با علاقه با دوست داشتن نگين چي داره بگين اخلاق داره من ملاكم پول نبود خانوادمم نبود نميدونم پدرم چي تو شوهرم ديد كه منو يه جوري مجبور به ازدواج كرد و الان هر دومون پشيمونيم 😞
هیچی حتی کل وسایل خونه رو قسطی خریدیم
فقط ارث پدری داشت..ماشینو خونش ارث پدریش بود.با یه حقوق کارمندی.و اونزمان برا خرید عقدو عروسی یه وام ده تومنی گرفت.
7 سال پیش اومد خواستگاری
یه زمین داشت همین
دیگه هیچ نداشت
الان 5 ماهه نامزد کردیم
خونه داره ماشین داره شغل داره
الهی شکر خیلی راضی هستیم
یه ۲۰۶ ازدم قسط ، برای پول حلقمم موتورش فروخت
الان حدود ۵۰۰
شوهرم ی خونه ۵۰متری رو با باباش شریک داشت ودیگه هیچی نداشت.
سال اول مستاجر بودیم، بعد اون خونه رو بزرگ کردیم .
الان ی خونه سه طبقه رو با پدرش شریکیم و ی واحد آپارتمان و ی ماشین داریم شکر خدا وضع مون بدنیست. میشه گفت ماهم از صفر شروع کردیم ،و با تلاش خودمون ب هرچی خواستیم رسیدیم.
هیچی نداشت هیچی
خودش گفت بهم رفتم سرکار پول ی نشون و حلقه و دوتا النگو آوردم به مامانم دادم گفتم بریم خواستگاری فلانی😐😐😐😐
تازه بعد عروسی همه طلاهای نازنینمو فروختیم مغازه زدیم مغازه و پولا رفت رو هوا....
یعنی سال ۹۶ ما هیچی نداشتیم.....تازه پسرمم دنیا اومده بود
خداروشکر الان که پسرم سه سالشه ی خونه کوچولو داریم و ی ماشین...قدم پسرم اینقد خوب بود که شوهرم رفت تو کار دولتی
وقت خواستگاری ک دانشجوی فوق بود و بیکار. بعد ازدواج باباش دیگه شهریشو نداد ترک تحصیل کرد. یه خونه داد بهش نوساز و با کلی کم و کسری. سه سال عقد بودیم ۱۰۰ گرم طلا خرید برام با کارای دانشجویی و ... . الانم دو ساله خانه داریم سرکار میره ولی پس انداز و ماشین ک هیچی فقط تونستیم وسایل خونه بخریم مثل لوستر و موکت و کولر و پکیج و ... و البته شهریه دادیم درسشو تموم کرد الانم داره میخونه برا دکترا.
يك عدد شلوار مامان دوز و پاره
