من هفت ماهی میشه عروسی کردم، هم من هم همسرم ازدواج دوممونه، مشکل من اینجاست که بعضی از دوستو فامیلای شوهرم بدون اینکه پاگشامون کنن هی اصرار میکنن چرا نمیایید خونمون، بخدا بحث پاگشا هم نیست ولی من میگم حداقل بار اولو اونا خونه ما بیان تا یکم اشنا شم من، به غرورم برمیخوره همینجوری پاشم برم خونشون اما مادر شوهرم اصلا این چیزا براش مهم نیستو فک میکنه میخوام از فامیلاش دور کنم همسرمو، کار من اشتباهه بنظرتون؟ شما بودین چکار میکردین
صبــر اوج احترام به حکمت خداست، صبور باش چیز های خوب زمان میبرن
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
عزیزم هر دو ازدواج دومتونه دیگه نباید توقع پاگشا داشته باشید
خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست خدا، خدای آدمهای خلافکار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد فی الواقع خداوند اند لطافت،اند بخشش،اند بیخیال شدن،اند چشم پوشی و اند رفاقت است رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت میدهد.اگر آدمها مرام داشته باشند هیچوقت دزدی نمیکنند،ولی متاسفانه بعضا آدمها تک خوری می کنند و این بد روزگار است.بایستی ما یه فکری به حال اهلی شدن آدمها بکنیم،اهلی کردن یعنی ...اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن.و این تنها راه رسیدن به خداست که بسیارم مهم است.
نمیدونم چرا نمیتونم کنار بیام، خب اگه رفتو امد دوس دارن اونا چرا پا نمیشن بیان تعارف الکی که نمیشه، یا حالا دعوت دو نفر چقد خرج داره مگه، منم بعدش دعوتشون میکردم
صبــر اوج احترام به حکمت خداست، صبور باش چیز های خوب زمان میبرن