یه کاربر بود من وقتی تاپیکاشو میخوندم اشکم درمیومد
خیلی ناراحت میشدم زنی که چندسال باشوهرش زندگی کرد وشوهرش واقعا عاشقش بود وهیچوقت براش هیچی کم نذاشته بود
زنه اول بیکار بوده بعدزنه استخدام میشه یه جای خوب ودرامدش خوبه ویه همکار مردش میگه ازت خوشم اومده اونم به شوهرش میگه باید توافقی طلاق بگیریم و عقیده داشت من خیانتی به شوهرم نکردم فقط از اون پسره چندتا زمین و... بعنوان ضمانت زده به نامم چندماه بعد طلاقم تضمین کنه منو میگیره
و ما عاشق همیم
همسرمم مشکل خودشه اونم بره دنبال زندگیش دیگه نمیخوامش
وچقدر مظلوم بودشوهرش
و چه ظالم بود و بی رحممممم زنه
قضاوت نمیکنم خدا میدونه
اما هروقت تاپیکاشو میبینم حس تهوع بهم دست میده
حتی میگفت دخترمم باید بدم شوهرم تا باشوهر ایندم راحت باشیم
از اونور میگفت دلم نیخواد شوهر فعلیم زن بگیره میدونم دخترم پیشش باشه زن نمیگیره بعد من حق نداره کسیو بخواد ولی من با اینکه مشکل نداریم ولی اونی که میخوادم از شوهرم بهتره پس طلاق میگیرم زن اون میشم
اربریشم دروغ نبود از اولین تاپیکاش تا الان همین موضوعه و راسته