اوهههههههههههه دختر دایی من 46 سالشه داروسازه مامانش فکر میکرد فقط باید با دکترررررررررررر ازدواج کنه حالا داروسازیشم دانشگاه آزاد بود رتبه دولتی ش داغون بود سال 73 کاردانی میاورد
خلاصه از آشناهای دیگه دکتر داروساز داشتیم با مهندس مخابرات و عمران و...ازدواج کردن خوشبختن و ایشون تو کف دکتر موند
بعد یه بار منو شوهرمو دید زنداییم گفت فلانی یعنی دخترش گفته ه ازدواج چیه هروقت بخوام ازدواج میکنم...
فهمیدم دیگه تا کجاش سوخته مانع زندگی دخترش شد