دیروز بحثمون شد گفتم که اعتیاد داره به تریاک رفت بادوستاش کشید شب اومد خونه دعوامون شد ولی فقط زبونی حین بحث کردن جاریم از در حیاط اومد تو حالا شوهر من وقتی دوتاییم دعوا کنیم کتک نمیزنه ولی وقتی کسی دورشه شیر میشه تا جریمو دید اومد حمله کرد بهم موهامو کشید زد تو گردنم جاریم وحشت کرد ازش آبرومو برد بعدکه رفت گفت شوهرت دیوونست من وحشت کردم
❤خدای مهربونم تو تنها دلخوشیه زندگیمی🌸حسِ بودنت قشنگترین و بهترین حالِ خوبِ منه🌸دوسِت دارم و عاشقتم قدِّ بزرگیه خودت🌸خیییییلی افتخار میکنم ب داشتنت و این افتخارو با هییییچ چیزی تو دنیا عوض نمیکنم🌸پشت و پناهه همه ی بنده هات باش🌸تکیه گاهه امن و مهربونِ من و عزیزای دلِ منم باش🌸ممنون ک هستی و حتی ی ثانیه منو ب حالِ خودم رها نمیکنی🌸با وجودت کنارم خوشبخترین و خوشحالترینم🌸این حسِ قشنگِ آرامشو ازم نگیر🌸بذار تا ابد دلم قرص بمونه با داشتنت❤ (اون لحظه هایی ک ب صفر میرسیدم و فقط تو بودی کنارم و جزء تو پناهی نداشتم رو یادته خدا،یادته اون شب و روزارو،یادته با چ سختی و ترسی میگذشتن،ولی گذشتن چون تو بودی و خواستی،چون ی لحظه تنهام نذاشتی،تو اوج بی کسی و ناامیدی درست تو لحظه ی آخر خودتو نشونم میدادی،اگ نمیومدی و ب دادم نمیرسیدی معلوم نبود چی میشد،ولی تموم شد و بخیر گذشت،خدایا مث اون وقتا و همیشه،کنارم بمون و حتی ی ثانیه پشتمو خالی نکن ک بدون تو فاطمه دیگ فاطمه نیست😔)