2726
عنوان

دعوای منو شوهرم +اسکرین چت

5103 بازدید | 150 پست

بچه ما ۴ سال باهمیم ۲ سالم هست عقدیم ولی از همون اول باهم بودیم کلا پبیشتر اوقات بیشتر من میموند خونه ما اصلا راحت تره بعدم اینکه خانوادش خیلی حسودن همش مغز اینو شستو میدن که اونجا نمون بیا خونه و اینا بعضی وقتاام حرفاشون رو این تاثیر میزاشت و ی مدت نمیومد الان باز همش گفتن بیا بیا بیا با امروز میشه که ۴ روزه کلا خونشونه و فقط دیشب ساعت ۲ و نیم شب اومده انقد که گفتم خوابیده صب ۸ صب زنگ زدن خانوادش رفته دنبال کاراشون واقعا واسم خیلی سخته شاید خیلیاتون نتونید درک کنید بگیر عقدید باید خونشون باشه ولی ن قضیه ما فرق میکنه اینجوری عادت کردیم و اینکه پسر عممه شوهرم 

از صب تااالان میگم دلم برات تنگ شده چند درست ندیدمت بیا و اینا که همش گفت میام و کارم تموم شه میام که الان این پیامارو داد بیاید بخونید ببینید من چیکار باید بکنم نظرتون و اینکه حرفام و اینم بگم که قبلا هم خیلی از این پیاما پیش اومده بود تو این ۲ سال اخر که عقد کردیم خیلی مغزشو شستشو دادن و اینجوری پیام داد و گفت نمیام و الانم باز گفت که خانوادش یادش دادن اونم که دهن بینه و اینکه شبا واقعا پیشم نیس خوابم نمیبره بخدا حالم بد میشع خیلی دوسش دارم واقعا سختمه 😔

سالهاست منتظرآمدن روزهای بهترم ولی نمیدانم چرا هنوز هم دیروز ها بهترند ... 🙃🥀🌈

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

نباید اینقدر اصرار کنی عزیزم.

شما که اینقدر وابسته ای زودتر عروسی کن ولی وابستگی در این حد خوب نیست.


بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       

عزیزم دوران عقدید 

اینجور مسائل پیش میاد

فقط یه چیزی 

انقد بهش ببخشید آویزون نشو و بگو هِی بیا بیا

تو دعوتش کن خواست بیاد نخواستم نیاد

بعدم واقعا هرشب خونتون موندن اونم تو عقد واقعا درست نیست

هر کسی قبول نمیکنه خونه پدرخانم بیاد هرررررشب بخوابه

پسرم قلب منه❤ دخترم نفسمه❤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز