دلم برای شبای خونه روستایی مادربزرگم تنگ شده شبایی که رو لحاف و تشک یخ غلت میزدیم شبایی که با صدای قور قور قورباغه ها جیر جیر جیرکا خوابمون میبرد آخ که چه آرامشیییییی
یا امام رضا اومدم پابوست..دکترا بهم گفته بودن این ماه به بارداریم امیدی نیست...ازت نی نی سالم خواستم...برگشتم خونه ...چندروز بعدش بی بی چکم مثبت شد🥺🥺🥺اگه این اسمش معجزه نیست پس چیه؟؟ انشاالله که این دفعه دیگه صدای ضربان قلبش رو میشنوم به امید خدا....