همون هفته ی اول بود یه شب رفتم رو تختم دراز کشیدم خودمو جمع کردم یه دل سیییر برا همه دردایی ک کشیدم گریه کردم. زایمان دومم بود .نمیدونم چرا برا خودم گریه کردم.
منم دچار حالتت بعد زایمان شدم.شوهرم بغل میکردم الکی الکی میزدم زیر گریه خیلی حالت بدیه😪یه دوماه دیگ ...
آخی بسلامتی. منم برا اولی اصلا نمیتونستم خودمو کنترل کنم به شوهرم نگاه میکردم بیچاره خودش می فهمید میگفت بیا گریه کن. ولی برا این یکی همش تو خلوت گریه میگردم
خیاد خودم افتادم😔😔😓از بس خاطرات بدی دارم تو اون دوران اصلا دوس ندارم برگرده دلیل خاصیم نداشت فقط بین خودم و همسرم ی دنیا فاصله میدیدم مسئولیت ی ادم دیگه رو رو شونم میدیدم دلم میگرفت خیلیم میگرفت فقط ب تنها چیزی ک پناه میبردم اشک بود