این داستان برمیگرده حدود ۷۰سال پیش.نمیدونم دقیقا چه سالی بود.مادرم همیشه این داستان برام تعریف میکرد.اون موقع تو یکی از روستاهای شمال کشور ی خانواده ای بودن که بچه دار نمیشدن.
عد از ۱۵ سال دعا و نذر بالاخره از امام رضا شفا گرفتن و یه دختر به دنیا اوردن ب نام محبوبه
وای الان نه😑
تازه تصمیم گرفته بودم بخابم
لایک
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
خب
میگن محبوبه خیلی خوشگل بود و تو ده اونا تک بود.تا اینکه محبوبه ۱۸ سالش میشه پسر کدخدا میره خواستگاریش و مراسم بله برون انجام میشه ولی عقد نکرده بودن.
لطفا یکی ریپلای کنه بعد بیام بخونم مرسی💋💔
انشاءالله ک امام رضاب منم نظرکنه ویه کوچولو ب منم بده🤲💚🥺
خااا
فطره چکونی نکن یدف بزار دیگه
واقعیه؟؟
لایک لطفا
منم میخوام برم بخوابم
گذاشتم جز علاقه مندی هام
جسارتا اگه آموزنده است بنویس
بزار😴
نمیدونم چرا همیشه نصف شبی داستان میزارن😴
