2703
2553

امشب مامان باباش اومده بودن اینجا یهویی بعد من چند بار خواستم خودم شام درست کنم نذاشت گفت میرم یه آشی چیزی میخرم. 

بعد سوار ماشین شد رفت بالا شهر از بهترین جا فست فود خریده 

حالا همیشه خدا واسه مامان بابا من زورش میاد و یادم نمیره پارسال خونمون بودن اومده بودن کمکم اسباب جمع کنن واسه اسباب کشی گفت اه خسته شدم چقدر هر شب من به اینا شام بدم واسه یه آش

منم ناراحت شدم خلاصه و پول نداشت و از کارت من خریده بود امشب منم تو خودم بودم بعد که خونوادش رفتن اومد با لحن بد به من گفت هان چرا زورت اومده مگه جاریت نیست هی اینا رو مهمون میکنه و زورش نمیاد تو چقدر گدایی تو چقدر گشنه ای منم گفتم منو مقایسه نکن با اون اون اینطوریه من اینطوری آره نه خودت واسه مامان بابا من زورت نمیاد چطور واسه مامان بابا من چیز ارزون و از پایین شهرم زورت میاد حالا واسه اونا رفتی سراغ بهترینش تو بالاشهر؟ 

اونم گفت دلم خواسته پول خودمه. 

منم گفتم نخیر پول منه(حقوقش تموم شده و از یکم پس انداز کارت من خرج میکنه) 

بعد کنترل رو طرفم پرت کرد و منم جیغ زدم و اومد سمتم منو بزنه سر همچین موضوعی قشنگ خیز زدن بود. منم کلی جیغ و داد کردم که میخوای دست رو زن حامله بلند کنی؟ 

خلاصه همه صدامونو شنیدن. آبرومون رفت. 

خدایا آرامشی عطا کن به خودم و همه. 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2720
2714
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز