خوشگلا من یه دوستی دارم خیییلی باهم صمیمی هستیم مثل خواهرمه
این دوستم سه ساله با یه اقایی دوسته واقعاااا دوتاشدن عاشق همدیگه هستن... پسره خیییلی خوشگل و خوشتیپه خونه ماشین شغل هم داره و اینکه مهندسه
...
جریان ازین قراره که تو این مدتی ک باهم بودن ینی این ۳ سال
دوستم و اون اقا فهمیدن ک از نطر خونوادکی خیلی باهم متفاوت هستن
پسره روستا زاده هستش و خونواده خیلی ساده و قانع و البته با طرز تفکرات قدیمی و اینچنینی هستن و دختره از تهرانی های قدیم و خان طوری و دیگ خودتون تا تهش برین
مثلا شام عدوسی پسره اینا مرغ زیر برنج میدن
دختره اینا ۳ ۴ مدل عذا
پسره کل زناشون چادری ان دختره حتی عروسی هاشون مختلطه و دیگه ازینجور موووردا
اقا مامان پسره میگه بفهمه ۳ ساله دوستیم پسرشو طرد میکنه😑 در صورتی ک خونواده دختره از همون اول میفهمیدن با این دختره اس در این حد
حالا میخوان جدا بشن و ب این نتیجه رسیدن ک ب درد هم نمیخورن ولی انقد عاشق همن ک دوستم بی خوابی و افسردگی شدید گرفته در خدی دکتر بهش قرص اعصاب داده و ارام بخش
الان کنارمه تو رو خدا یچی بگین نصیحتش کنین بنطر شما ایت پسر و دختر واقعا ب درد هم میخورن؟