اقا شبی برای شام یه نفر اومده بود بهمون سر بزنه.
بعد از شام دخترم (دوسالشه) رفت شیشه شیرشو از یخچال برداشت.
اومد شال و کلاه مهمونمونم برداشت داد بهش. دست مهمونو کشید تا بنده خدا از رو مبل بلند شد.
دخترمم رفت رو مبل گفت بخوابم.. چشاشو بست شیرشو خورد :))
مهمون بنده خدام گفت چشم ظاهرا من باید برم وقت خوابتونه.
و رفت!