دیروز خونه مادرشوهرم بودیم برانذری پختن با اینکه شب قبلش خواهرشوهرم با شوهرش دعوا کرده بود و گف کسی نیاد کمکمون . از شوهرش زودتر اومده بود . هرچیم خواهرشوهرم اخم داشت و باهاش باد داشت این اصلا ب روی خودش نیاورد با صبوری و خنده و ... گذروند حتی یکبار برای کارکردنش باهاش بد صحبت کرد ولی جاریم گف باشه عیبی نداره بیا دوباره باهم درست کنیم . من وقتی خواهرشوهرم گف نیا گفتم باشه هرجور صلاحه نمیخاستم برم شوهرم زنگ زد برو نذریه منم رفتم . بهنظرتون کارش درسته ؟ البته اینم بگم ظهر شوهرش اومد و با بگو بخند جاریم دوباره اینا آشتی کردن
آفرین چقدر خوشم اومد از اخلاقش
چه قلب بزرگی داره
نه من نیستم اینجوری
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من بودم بساط نذری رو میکردم تو چشمش
چه مهربونه جاریت ☺
جاری و خواهرشوهرت فامیل هستند ؟
چقد صبوره جاریت .😍😍😍. عاشقش شدم .
شاید بخاطر ثواب نظری میاد کمک
چ جاری با درکی
و چ خواهرشوهر بیشوری😐
چه صبور
من باشم میرینم به طرف 😓
منم تقریبا ی همچین ادمیم..دیگه نمیدونم خوبه یا بد...
ای جان
منم اصلا به روخودم نمیارم میگن خوبی بدی کجی راستی😂😂😂
کار خودمو میکنم مثلا باهام سرسنگین بودن هرچی زنگ میزدم ج نمیدادن انقدرررر زنگ زدم تا جواب دادن چون دوریم نمیتونستم برم خونشون😂😂
خواهرشوهرمم گفته از زندگیم دوربمون من نزدیکتر میشم😂😂
خوبه خوش میگذره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 روز پیش
2 روز پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
