بیاید مسئله مرگ و زندگیه

پدر و نادر همسرتون و خودتون اونجا رو بفروشید برید یه خونه کوچیک دوواحده رهن کنین

وقتی روابط خوبه برای چی میخوای بری؟ البته از این شرایط استفاده کنین پس انداز کنین

بنظرم نیازه که شمام کار کنید یه مدت پس اندازی جمع کنید. منطقم میگه که طلاهارو نفروش بذار برای وقتی که بخوای صاحب خونه بشی، برای رهن بفروشی ضرر میکنی چون هر سال رهن گرونتر میشه اما پولت ثابته. توی این مدت پس انداز کردن هم با شوهرت کم کم صحبت کن 

پدرشوهرومادرشوهرتون درامددارن راسش خیلی سخته اگه ازطرف اوناساپورت میشیدبربدبیرون هزینه هاتون چن برابرمیشه ولی ساپورت نمیشدوتمام‌کمال شماخرجی اونارام میدیدفرقی نداره بیرون باشی یااونجا ی سوال واحدبالابراکی هست؟

تو یه خونه یا یه اتاق؟

وای عزیزم خیلی سخته من مهمونی که میرم خونه مادر شوهرم فقط همونروز حالم رو رواله از فرداش این روسری و لباس آستین دار و بلند اعصابم بهم میزنه دعا دعا میکنم زود برگردیم خونمون

بمونید اونجا تا شوهرت حسابی پول جمع کنه بعدش برید خرج زندگی خیلی بالاس.تاالان چ جوری تحمل کردی از الان به بعدم همونجوری تحمل کن

من جای تو بودم کل طلاهامو میفروختم و چند تا وسیله اساسی میخریدم و مستقل میشدم. 

مشکل فقط شوهرته که راضی نمیشه....اگه راضیش کردی شک نکن استقلال بهتره

خودت کم کم میتونی یه کاری جور کنی تو خونه و پول دربیاری

خونه رو بفروشن برن رهن کنن؟! هیچ آدم عاقلی این کارو نمیکنه😑 دوسال دیگه باپول رهنشون نصف همین خونه رو هم نمیتونن بخرن کلی هم اجاره خونه باید بدن! 

استارترهم باید تو این سالا پس انداز میکرد و لوازم خونه میخرید واسه جدا شدن آماده میشد! بااین وضع و پنجاه تومت نمیشه مستقل شد فعلا باباش اونجا رو اجاره بده یکی دوسالم استارتر همون جو رو تحمل کنه و بسازه و بیشتر پس انداز کنه بعدش از باباش رهن کنن

ولی طلاهاتونفروش پول ارزش نداره الان خوندم بالااونام رهنن ی کاری میشه کرداراونجابریدسال بعدتمدیدنکنیدهمون باپدرشوهرومادرشوهرتون باهم بریدلااقل دیگه خدمات به پسرعموهه نمیدید واللع چه معنی داره مدام براشون غذاببرید

به موقعش  طعمشو میچشی. تو این گرونی کجا بری؟ فقط پس انداز کن