من پنج سال ازدواج کردم با پسرخالم و تو یه اتاق با پدرشوهر و مادرشوهرم زندگی میکنیم.... تا الان خدا روشکر مشکل خاصی پیش نیومده تنها خواسته ام اینکه من مستقل بشم راحت تو خونه لباس بپوشم و... اینم بگم طبقه بالا خونمون پسر عموی شوهرم و زن و بچه اش زندگی میکنن که دلیل اصلیم اینه ک بچشون همییییشه پایینه و بابچم دعوا میکنه و اینکه پدرشوهرم میگه هر روز باید هرچی ناهارمون باشه براشون بفرستیم ولی این قضیه کامل دو طرفه نیس و این منو حرص میده حالا بابام ی واحد ب رهن 35 ملیون دست مستاجر داره که میگه بیاید با این مبلغ برا خودتون رهن بشینید ولی شوهرم ب هیچ وجه راضی نمیشه میگه پدر و مادر پیرمو عمرا تنها نمیزارم... من تو دو راهی گیر کردم از طرفی خودم هم انگار ترسیدم از مستقل شدن و خرجاش شوهرم حقوقش 2 و 500 که هر سه ماه میدن منم وسایل خونه ندارم فقط 50 ملیون پول طلاهام حالا با این اوصاف بنظرتون چ کنم
چه ربطی داشت ب مرگ و زندگی اونوقت؟!
واقعا؟
شرایطمو گفتم ک بهتر بتونید راهنمایی کنید واقعا تو دو راهیم نمیدونم چ کنم
مستقل شدن بنظرم خیلی بهتره... حداقل از نظر روانی حال آدم بهتره.
تحمل کن
😳😳😳😳
جهیزیه نداشتی یعنی؟
تو یه اتاااااق؟؟؟؟
چجوری دوام آوردی تا حالا ؟!
از اول نباید قبول میکردی که با اونا زندگی کنی
تو این مدت میتونستی ک پول پس انداز کنی و واس خودت وسیله بخری بنظرم باید زرنگ میبودی اگ واقعن دلت میخاست مستقل باشی و مستقل بودن اصن ترسی ندارع
مستقل شدن خوبه، ولی با شرایطی که شما گفتی اونحا بودنتم اونقدر غیرقابل تحمل نیست. میتونی یکم تحمل کنی یکم پس انداز کنید ایشالا در آینده بتونید راحتتر جداشید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
