مامانم یه بار طلاق گرفت رجوع کرد . من و مامان بزرگم و خالم بهش گفتیم نکن. ولی گوش نکرد
البته اون موقعی که منو باردار بود بهش اون موقع هم خیانت میکرد. بعد اینکه سال ۹۵ به مامانHpv داد و مریض شد
فقط بیست میلیون پول درمان مامانم شد که خودش داد
مامانم وکیله .
حالا میخواد جدا شه دوباره . چون اینکه بابام تازه فهمیدیم مواد میکشه همه اینا رو بزاریم کنار خیلی بد دهنه تازه به دوران رسیده اس اصن به منو مامانم اهمیت نمیده یکم خرج نمیکنه برامون بعد شوهرای فامیل ۵ تومن فقط داده بودن پول عطر برای زناشون کارتاشون دست زناشونه
دیشبم دعوا شد کلی .
صبح دیروز بابام شونه اشو گم کرده بود داد زد شونه ی من کجاست بگردید پیدا کنید اصن ماهم دست نزده بودیم . بعد فامیلامون باهامون اومده بودن مسافرت ماهم تو هتل بودیم اینم داد میزد که فامیلای مامانم بشنون ابروش بره
بعد مامانم گرفتی سیلی زد اونم سیلی زد مامانم چنگش انداخت
بعد مامانمو از تخت انداخت پایین نزدیک بود سرش بخوره تخت . مامانم خیلی زن پاکدامنیه به مامانم گف شهر نویی
مامانت تو رو تو شهرنو به دنیا اورده .بعد من گرفتم زدمش گلومو گرفت گفت یکاری نکن جنازتو ببندم
تو فرودگاه مامانمو اذیت کرد مامانم جیغ زد آبروشو برد منم داد زدم حراست اومد بابامو برد حالا الانم من نمیدونم چه غلطی کنم مامانم حرص نخوره
