من بچه اولمو دوسال شیر خودمو دادم و تجربه نداشتم و اطرافیان هم اصرار که یه وقت شیرخشک ندیا فقط شیر خودت.انگار شیرخشک سمه.منم گوش دادم و شیر خودمو دادم نگو شیرم کم بود واسه بچه و بچه ای که 3800دنیا اومده بود از 3.4ماهگی دچار کمبود رشد شد و من اون موقع دلیلش رو دقیق نمیدونستم که شیر مادر تا 4 ماهگی آهن بدن کودک رو تامین میکنه و باید در کنارش کم کم شیرخشک یا کمکی داد.شبا خواب نداشتیم نوبتی من و شوهرم باید بیدار میشدیم راه میبردیمش آروم شه.خلاصه دچار کمخونی و کمبود ویتامین دی شد.تا سالها...همین طور حساسیت به پروتویین گاوی و کمبوو قد و وزن و...تا14ماهگی که خواستم از شیر بگیرمش بلکه غذاخوربشه شوهرم نذاشت 18 ماهگی هم همین طور و تا2 سال شیر دادم.در حالیکه موهام میریخت و دندونام پودر میشد و خود بچه هم ضعیف شده بود.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شیر مادر فقط بدبختیه دل درد و کولیک و برای مادر بی بنیه شدن داره
دیگر به راستی میدانم که درد یعنی چه درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دلِ آدم را در هم میشکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را با کسی در میان بگذارد، دردی که انسان را بدون نیروی دست و پاها و سر باقی میگذارد و انسان حتی قدرت آن را ندارد که سرش را روی بالش حرکت دهد
و هنوزم که هنوزه پسرم که 6 سالشه درگیری رشد کمش و بدغذاییش هستیم و با کلک و جایزه غذا میخوره.سر بچه دوم هم خداروشکر وضع مالیمون بهتر شد هم باتجربه تر شدیم و دیگه نذاشتم کسی دخالت کنه و تو دلم گفتم از اول دوشیره میکنمش...شوهرمم دیگه مثل بچه اول اصرار بیخود نکرد شیر خودتو حتما بده..چون اصلا هیچ جوره هم شرایطش نبود.رسیدگی همزمان به بچه اول و اینکه مادرشوهرم چون تنها شده بود و برادرشوهرم ازدواج کرده بود شوهرم از دلسوزی می آوردش شبا پیشمون که مثلا تنها نباشه و مادرشوهرمم از اون زنای با افکار سنتی قدیمی...از طرفی هم میخواست خونمون یه دونه آشغال هم رو زمین نباشه..اونایی که شیر مادر دادین میدونین که روزی چند بار هربار نیم ساعت یا شاید 45 دقیقه باید بیخیال همه چی بشی و بشینی به بچه شیر بدی..ولی من با وجود مادرشوهرم نمیتونستم.هم تحمل سروصدای بچه نداشت هم تحمل دیدن شیرخشک دادن منو.