تو گوشیش پیاماشونو دیدم . ریختم تو خودم اصلا نمیتونستم باهاش حرف بزنم انگار زبونم قفل شده بود. اخرش خودش از رفتار سردم فهمید چن دفعه گفت نمیکنم باز تکرار کردو باز دعوا کتک و جروبحس ... دیگه نزدیک بود جدا بشیم اما بهم قول داد و الان یه چن ماهیی میشه چیزی ازش ندیدم البته خدا کنه چیزی نباشه ک من بخوام ببینم ...