سلام دوستان عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه ❤
من به مشکلی بر خوردم که جزء اینجا جایی رو برای بیانش مناسب ندونستم چون هی میخوان به ادم سرکوفت بزنن خیلی طولانی هست من بخشیشو میگم
راستش من سه سال پیش آذر ماه یک اشتباهی کردم که وارد گروه مختلط شدم اونم به مدت یک روز و یه پسری اومد پیوی
من دختر مقید و درس خونی بودم (فرزانگان میخوندم البته فرزانگانی بودن معیار کافی برای درس خونی نیس) و دوست نداشتم با هیچ پسری وارد رابطه بشم
این آقا به من پیام میداد و من جواب به ایشون نمیدادم و تا خرداد سال بعدش همش بلاکش میکردم بعد یک روز با اکانت جدید اومد و گفت خیلی تنهاست و اینا و کلی مظلوم نمایی کرد (تک بچه اس ) من اشتباه کردم که دلم سوخت و گفتم فقط میتونم فارغ از جنسیتت باهات حرف بزنم و دوست معمولی باشم بعد ایشونم قبول کرد و کلا صحبتای ما شوخی بود و ایشون در این گیر و دار از طرز تفکر و رفتار من خوشش اومده بود البته اینم بگم من خیلی آنلاین نمیشدم و درسم برام مهم ترین بود سه ماه تابستانو باهم حرف زدیم ( در همین حی به خاطر پدر و مادرم عذاب وجدان زیادی داشتم ) اون پیام عاشقانه میداد و میگفت دوست دارم و از این حرفا ولی من اصلا باور نمیکردم و میگفتم از این حرفا خوشم نمیادولی ماه آخر من خرر شدم و در جواب پیام های عاشقانش منم پیام عاشقانه فرستادم و ما کلا دیداری نداشتیم و من راضی نشدم برم سر قرار و حتی بیرون ببینمش ولی ایشون عکس منو دیده بود تیر ماه بود که من دم کلاس زبان وایساده بودم و ایشون منو اتفاقی دید (خودم بهش ساعت کلاسامو نمیگفتم که یک وقت نیاد ) و تعقیبم کرده بود اینطوری آدرس خونه رو پیدا کرد و شماره خونمون و شماره پدرم و مادرم😭
و بعد از این روز و فهمیدن ساعت کلاس ها هر رووز قبل و بعد کلاسم میومد و منو از دور میدید ولی من نگاهش نمیکردم اینم بگم من از این سه ماهم بیشترش رو قهر بودم و جواب پیاما و زنگاشو نمیدادم خیلی فقط همونطور که چند روز اخر ماه پیام دادم عاشقانه و اینا که خاک برسرم و همون ماه اخر چند بار اومد پشت پنجرمون دیدمش این کل قرار من بود باهاش