بچه ها من یه داداش ۲۸ ساله دارم که ازدواج کرده و طبقه ی پایین ما زندگی میکنن داداشم سه چهار سال پیش با زنداداشم دوست بوده بعداز مخالفت های سنگین خانواده ما بالاخره اینا با هم ازدواج کردن اوایل ازدواجشون زنداداشم خیلی به ما احترام میذاشت خیلی با من جور بود یعنی من احساس نمیکردم زنداداشمه فکر میکردم خواهرمه به قدری مهربون بود منم خیلی دوسش داشتم حتی خانوادم روزی هزار بار شکر میکردند برای همچین عروسی و با داداشم زندگی عاشقانه ایی داشتن بعداز عروسی داداشم زنداداشم به شدت اخلاقش عوض شد خیلی بی احترامی بهمون میکرد حتی دیگه با بابام سلام و عیلک نمیکرد و با داداشمم خیلی بداخلاق شده جوری که همیشه خونشون دعواست داداشم عصبی شده جوری که تمام وسیله خونش رو میشکنه و بخاطر اینکه طبقه پایین ما هستن صداشون خیلی واضح میاد بالا مادر و پدرم چند باری خواستن مداخله کنن که چیشده ولی هربار داداشم میگفت چیزی نیست و مادر و پدرم چیزی نگفتن که اونا فکر بد نکنند الان با این شرایط من از استرس دعوای اونا تپش قلب گرفتم تمام صورتم جوش عصبی شده نمیدونم چیکار کنم تو روخدا کمکم کنین ببخشید طولانی شد