دوستان توروخداکمکم کنید،یه اقایی هست که هیچوقت بهم پیشنهادی چیزی نداده،ولی رفتارخواهرش جدیدا باهام یه جوری شده،برام اش اوردچندروزپیش،محبت میکنه زنگ میزنه،خواهره متاهل هم هس سنشم بهم نمیخوره بگم بی مناسبت یهومهربون شده،یامثلا یهویی قلمه گل برام فرستاد،کلاباشناختی که من ازشون دارم شک ندارم خواهره داره زمینه سازی میکنه.من خودم کسی رودوس دارم که دوسم نداره.حالانمیدونماگه خواستگاری کردن چه خاکی سرم کنم؟دلم عشقمومیخواد ولی اون منودوس نداره
خدای عزیزم،میدونم حواست بهم هست،لطفا زندگی درخاک وسرزمینی روقسمت من کن که دراون آرامش داشته باشم،فقط به امید رهایی واون روز نفس میکشم...
شانه ات رادیر آوردی،،،سرم را باد برد،،خشت خشت و آجرآجر،پیکرم راباد برد،،،،من بلوطی پیربودم پای یک کوه بلند،،،نیمم آتش سوخت،،،نیم دیگرم راباد برد،،،،ازغزلهایم فقط خاکستری مانده به جا،،،،بیتهای،روشن و شعله ورم را باد برد،،،باهمین نیمه،همین معمولی ساده بساز،،دیرکردی نیمه ی عاشقترم را بادبرد،،،بال کوبیدم قفس رابشکنم،،عمرم گذشت،،،،وانشد بدتر از آن،،بال و پرم را باد برد