ماجرای چهل روز توبه ی داداش رضا...🌱🍀
برگرفته از سایت داداش رضا
بخونید قشنگه
سلام دوستان داداش رضا هستم نمیدونم کی هستی که داری این متن رو میخونی اما ازت خواهش میکنم که متن زیرو بخونی و نظرتو بگی…
تجربه چهل روز توبه کردنمو براتون نوشتم.
خیلی وقت بود که میخواستم کل زندگیمو تعریف کنم اما خب روم نمیشد یا چه جوری بگم ادم یه سری چیزارو نمیتونه بگه اما اگه عقده بشه دیگه نمیتونی تحملش کنی…اما تنها چیزی که تونستم از این روزای سخت و نفس گیر یاد بگیرم این بود که تونستم خودمو پیدا کنم و بفهمم که واقعا کیم.
همه چی بر میگرده به این تاریخ ۱۹/۵/۹۳
یه سری اتفاقت خیلی خیلی بد میوفته برام که در عرض ۵ دقیقه با خدا یک معامله ای کردم. اون لحظه به خدا گفتم 🙁 خدایا اگه نجاتم بدی به خدا توبه میکنم و دیگه گناه نمیکنم) از اونجایی که هیچی از توبه نمیدونستم تصمیم گرفتم حداقل نمازمو شروع کنم و بخونم . یادمه ساعت ۴ صبح بود که از شدت استرس و ناراحتی رفتم وضو گرفتم…اما چه وضویی! راستش بلد نبودم وضو گرفتن چه جوریه.جایی که بودم کسی نبود که یادم بده…نمیدونم چه جوری وضو گرفتم اما میدونم که ۱۰۰ در ۱۰۰ اشتباه بود اما انقدر نیاز به ارامش داشتم که سریع وضو رو بلاخره به یه بدبختی گرفتم …فقط در همین حد بگم که هنگام وضو نمیدونستم اول پا رو باید اپ بریزم یا سرو…صورت چند بار؟ حتی نمیدونستم اول دست چپ یا دست راست…هیچی نمیدونستم…هیچی…
رفتم سر سجاده…اخرین نمازی که خونده بودم …راستش یادم نمی اومد….بلد نبودن نماز بخونم…مثل این دیوونه ها ایستاده بودم نمیدونستم چکار کنم…چند بار خواستم بیخیال بشم اما واقعا به این نماز نیاز داشتم.چشامو بستم دلو زدم به دریا…
دو رکعت میخونم برای خدا …
نفهمیدم چه نیتی کردم …وقتی شروع کردم به نماز خوندن حتی سوره حمد رو هم حفظ نبودم کامل یادمه موقع رکوع ذکره سجده میگفتم یعنی ذکر سجده رو اشتباهی تو رکوع میگفتم…اما با این که نمازم کاملا اشتباه بود اما با عشق میخوندم که بعد نماز خودمم باورم نمیشد که این منم که دارم نماز میخونم…من واقعا به کمک خدا نیاز داشتم.شده از همه کس نا امید شی؟ شده هیچکی به فریادت نرسه جز خدا؟