دیشب ساعت ۱۰ شب از زیر پنجره ی اتاقم صدا شنیدم
صدای یه پسر بود مشخص بود که خیلی بچست
صدای گریه ام میومد گفتم بزار ببینم اینکه انقدر سنش کمه دختره چند سالشه!؟
از پنجره نگاه کردم
باورتون نمیشه به زور ۱۰ سالشم نمیشد دختره بور بود از این کاپشن ارتشیا پوشیده بود پسره موهاشو گرفته بود میگفت رفتی با دوستم دوست شدی فکر کردی نمی فهمم دختره هم گریه میکرد
بعد پسره گفت کم بهت خوبی کردم ،؟؟
لباساتو من خریدم
بکن همینجا بکن اینارو من خریدم
میخواست بپره بزنتش که یه مرده جلوشو گرفت
بعد پسره به دختره گفت من اندازه سن تو زندان کشیدم!
مرده هم گفت بیا برو بیا برو اینجا محل ماست
بعد به دختره گفت بدو برو
دختره همینطوری که گریه میکرد بدو بدو رفت!!
😑😶😶😶😶